همچون آرایشگر. همچون مشاطه. مشاطه گونه. مانند مشاطه: از بهر عروسان فکرتت را آرایش مشاطه وار دارد. مسعودسعد (دیوان ص 100). صبح... مشاطه وار کلۀ ظلمانی... برداشت. (کلیله و دمنه). در باغ چو شد باد صبا دایۀ گل بربست مشاطه وار پیرایۀ گل. حافظ
همچون آرایشگر. همچون مشاطه. مشاطه گونه. مانند مشاطه: از بهر عروسان فکرتت را آرایش مشاطه وار دارد. مسعودسعد (دیوان ص 100). صبح... مشاطه وار کُلۀ ظلمانی... برداشت. (کلیله و دمنه). در باغ چو شد باد صبا دایۀ گل بربست مشاطه وار پیرایۀ گل. حافظ
مرکّب از: شماطه از کلمه روسی شومت بمعنی صدا کردن، صدا دادن + دار، مخفف دارنده، علامت صفت فاعلی، و منظور ساعتی است زنگدار که در مواقع معین که خواهند زنگ آن بصدا درآید و اعلام وقت کند یا موجب بیدار شدن خفته شود. شماطه در عربی بدین معنی مستعمل نیست. (از فرهنگ فارسی معین)، رجوع به شماطه شود
مُرَکَّب اَز: شماطه از کلمه روسی شومت بمعنی صدا کردن، صدا دادن + دار، مخفف دارنده، علامت صفت فاعلی، و منظور ساعتی است زنگدار که در مواقع معین که خواهند زنگ آن بصدا درآید و اعلام وقت کند یا موجب بیدار شدن خفته شود. شماطه در عربی بدین معنی مستعمل نیست. (از فرهنگ فارسی معین)، رجوع به شماطه شود